سوال بیمار:سلام خسته نباشید من خیلی شدید استرس دارم هرکاریم میکنم نمیتونم خودمو کنترل کنم ذهنیتم خیلیییی منفیه همش ترس دارم مدام احساس میکنم یکی ازعزیزانم یه اتفاق بدقراره براش بیفته مثلابمیرن همسرم.بچم .مادرم و… اگه هرکدومشون مریض بشن حتی یه سرماخوردگی ساده تا بخوان برن دکتر من میمیرم از استرس اگه حتی خودمم برم ازمایش تا بخواد جوابش بیاد هزارتا فکر میادسراغم که چه مریضی دارم بچم بدون مادر بزرگ میشه یعنی توبیماریها ذهنیت من همش میره سمت سرطان همش احساس میکنم که اگه بریم ازمایش یادکتر الان میگه سرطانه یه چندتا از فامیلامونم گرفتن من بدتر شدم وحساس تر ازاسترس دل دردمیگیرم اکثرشبها اصلا خواب ندارم اگرم بخوابم ده دقیقه به ده دقیقه ازخواب میپرم یادیگه اصلا خوابم نمیبره توروخدا راهنماییم کنید اصلا یه لحظه طاقت دوری وناراحتی بچم و شوهرمو ندارم شوهرم کارش جوریه که همش ماموریته ازصبح حالا هرساعتی که باشه همینجوراسترس دارم وفکرای الکی میکنم تا وقتی که برگرده بیشتر مواقع هم توبدنم یه لرزشی هست معلوم نیست ولی خودم حس میکنم زندگی واسم شده زهر لطفا راهنمایی کنید ممنون 27سالمه
پاسخ متخصص روانپزشکی(دکتر کامیاری) : سلام وسواسی فکری دارید وحتما نیاز به مصاحبه بالینی دارید دراولین فرصت به یک روانشناس بالینی مراجعه و تحت درمان قرار گیرید واگر صلاح باشه به روانپزشک ارجاع داده میشوید.همسرتون هم اگه همراهتان آموزش و مشاوره بشن جهت حمایت از خانوم عالیه
این اتفاق زمانی که بچه بودین افتاده و یکی از عزیزانتون متاسفانه فوت شده برای همین احساس میکنید قراره این اتفاق دوباره بیفته برای همین زمانی که میرین دکتر احساسات بد بهتون دست میده خوابتون بخاطر اینه که احساس امنیت ندارین و میتونین با بالابردن امنیت درمان کنید و در مورد شوهرتون باهاش هماهنگ کنید که بهتومن هر چند ساعت یکبار زنگ بزنه و تو ساعاتی که زنگ نمیزنه خودتونومشغول کارای سرشار بکنیدمثلا بچتونو ببرین پارک یا.. و حتی کارهای روزمره زندگی
این مقاله خوب بود؟ 2
3