در افسردگی علت ها و عوامل متعددی نقش دارند که دست به دست هم میدهند تا زمینه ساز بیماری افسردگی گردند
علل گوناگونی مانند:
- وراثت و ژن ها؛
- محیط های ناامن و خطرناک مانند هوا و آب آلوده؛
- محیط های آشفته مانند خشونت در خانه و روابط؛
- درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان؛
- ضربههای روحی شدید در کودکی و یا بزرگ سالی؛
- از دست دادن حمایت های اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه و از دست دادن شغل؛
- شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر ،بیخانمانی و خشونت در جامعه؛
- بیماری های مزمن مانند سرطان، بیماری قند و ایدز؛
- شکست، ناکامی ها و تجارب ناخوشایند؛
- تغییرات هورمونی – اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین؛
- مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا؛
- استفاده از الکل ،مواد مخدر و دیگر داروها؛
- تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین ب۱ و یا مصرف زیاد مواد قندی و «کافئین» دار؛
- ضعف شخصیت، اعتماد به نفس پایین و بدبینی؛
- تنش؛
- الگوی تفکرات منفی؛
- عدم تحرک بدنی؛
- انزوا و گوشه گیری.
شما میتوانید سوالات خود را از بهترین پزشکان متخصص بپرسید
جنبه جسمانی افسردگی: تاکنون بیشتر به جنبههای روحی حالت افسردگی اشاره شده و برخی پزشکان و روان پزشکان و روان شناسان آن را یک بیماری روانی دانسته اند.
پژوهشهای ۶۰ سال اخیر نشان میدهد، کمبود ماده ای به نام «سروتونین» در مغز نیز یکی از عوامل ایجاد این بیماری است.
نقش مغز در افسردگی: در افراد مبتلا به افسردگی، در حرکت برخی پیک ها یا انتقال دهنده های عصبی، اختلال ایجاد می شود، به عبارت دیگر این انتقال دهنده های عصبی، یعنی نوراپی نفرین، سروتونین و دوپامین به میزان کافی از یک نورون به نورون دیگر نمی روند و غلظت آن ها در مغز کاهش می یابد.
افزایش افسرگی: شیوع افسردگی در قرن بیستم میلادی به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است که پزشکان، علت آن را مصرف دارو و الکل، افزایش تنش (استرس) و کاهش اشتغال میدانند؛
علت دیگر افزایش افسردگی، تغییرات اساسی اجتماعی است. گروهی از روان شناسان بر این باورند که جامعه کنونی، کانونی ناسالم در درون افراد به وجود آورده و آن ها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شکست های شخصی وابسته کرده است.
این مقاله خوب بود؟ 3
1