مجموعههای نارس بطنی (PVC) حاصل دپولاریزاسیون خود به خودی عضله بطن هستند. در این حالت، مجموعه QRS قدری عریض میشود و زمان آن به بیش از ۱۲۰ هزارم ثانیه میرسد.
ریختشناسی مجموعه QRS دستخوش تحول میشود که در آن، شکل غریبی می یابد و جای گیری آن در توالی نوار قلب نیز زودتر از محل مورد انتظار، روی میدهد.
در این اختلال رپولاریزاسیون حالتی غیر طبیعی دارد و باعث ظهور قطعه ST و موج T با تغییراتی میشود که در خلاف جهت حرکت موج اصلی مجموعه QRS است.
اغلب مجموعههای نارس بطنی با یک مرحله مکث یا توقف کامل جبرانی همراهند که در آن فاصله RR که مجموعه PVC را احاطه کرده برابر RR در حالت طبیعی است.
مجموعههای نارس بطنی با تواتر فزاینده در کنار بیماری های زمینه ای قلب، همانند اختلالهای عروق اکلیلی، کاردیومیوپاتی و پرولاپس دریچه میترال دیده میشوند.
افزایش سن و ابتلا به ناهنجاریهای سوخت و سازی، همانند هیپوکالمی (کاهش میزان پتاسیم) و هیپرکالمی (افزایش میزان پتاسیم) و هیپوکسی (کاهش میزان اکسیژن) ، ایسکمی حاد میوکارد و نیز مصرف مفرط دخانیات و کافئین، همگی میتوانند در بروز مجموعههای نارس بطنی مؤثر واقع شوند.
تاکی کاردی بطنی بر اساس تعریف عبارت است از سه یا بیش از سه مورد دپولاریزاسیون متوالی بطنی که با بسامدی فزون تر از 100 ضربه در دقیقه، روی دهند.
در نتیجه این رویداد، مجموعه QRS ظاهر شده در نوار قلب، در اشتقاق های سطحی استاندارد، کاملاً متفاوت و ناهنجار خواهند بود و یک شکلی و یا چند شکلی ظاهر می شوند. در مواردی شواهدی از فعالیت الکتریکی مستقل از سوی دهلیز ها نیز در نوار قلب، به چشم میخورد که به آن جدایی دهلیزی – بطنی گویند.
تاکی کاردی بطنی غالباً در بیمارانی روی میدهد که به بیماری های زمینه ای قلبی از جمله ایسکمی حاد، انفارکتوس قبلی همراه با اسکار، کاردیومیوپاتی احتقانی، دیس پلازی بطن راست و نیز بیماری هیپرتروفیک قلب مبتلا باشند.
سازوکار ظهور اختلال معمولاً باز ورود در میوکارد بطنی است، گرچه امکان ظهور رانه های ناهنجار الکتریکی در سامانه هدایتی بیمار نیز میتواند به بروز این عارضه، منتهی شود.
ناهنجاریهای سوخت و سازی همانند هیپرکالمی و هیپوکسی و نیز داروهایی همانند دیگوکسین و داروهای ضد آریتمی هم میتوانند باعث بروز این اختلال شوند.
فلاتر بطنی، شکلی از تاکی کاردی بطنی مونومورفیک است که در بسامد ۳۰۰ تپش در دقیقه روی میدهد و از نظر همودینامیک آریتمی، ناپایدار است.
فیبریلاسیون بطنی نیز نوعی ریتم غیر ارگانیزه و آشفته است که به انقباضات نامؤثر بطنی خاتمه می یابد.
این اختلال ممکن است در زمینه ایسکمی یا ناهنجاری های سوخت و سازی و یا مسمومیت های دارویی، روی دهد.
بلوک قلبی نوعی اختلال در هدایت جریان الکتریکی است که ممکن است در هر نقطهای از مسیر هدایتی جریان الکتریکی روی دهد، اگرچه غالباً در سطح گره دهلیزی – بطنی و یا رشته های پورکنژ ملاحظه می شود. بروز بلوک قلبی با افزایش سن، افزایش می یابد که برخی دانشمندان معتقدند بر اثر فیبروز ایدیوپاتیک گره دهلیزی – بطنی، انفارکتوس گره دهلیزی – بطنی و یا رشته های پورکنژ است.
بلوک قلبی در سطح گره دهلیزی – بطنی به انواع مختلفی طبقه بندی می شود که عبارتند از: بلوک دهلیزی – بطنی درجه اول، بلوک دهلیزی – بطنی درجه دوم و بلوک کامل یا درجه سوم. در بلوک درجه اول زمان هدایت جریان دهلیزی – بطنی افزایش یافته است؛ بدان معنا که فاصله RR به بیش از ۲۰۰ هزارم ثانیه میرسد.
در بلوک درجه دوم نارسایی متناوب در هدایت رانه الکتریکی از دهلیز به بطن ملاحظه میشود و بلوک درجه سوم هنگامی ظاهر میشود که هیچ رانه الکتریکی از دهلیز به سمت بطن راه نمییابد.
این مقاله خوب بود؟ 4
1